- اشارة
- کتاب التوحید
- باب 1 ثواب الموحدین و العارفین و بیان وجوب المعرفة و علته و بیان ما هو حق معرفته تعالی
- باب 2 علة احتجاب الله عز و جل عن خلقه
- باب 3 إثبات الصانع و الاستدلال بعجائب صنعه علی وجوده و علمه و قدرته و سائر صفاته
- باب 4 الخبر المشتهر بتوحید المفضل بن عمر
- الأخبار
- «1»
- بیان
- المفضل
- بیان
- المفضل
- بیان
- یَا مُفَضَّلُ
- بیان
- المفضل
- بیان
- یا مفضل
- بیان
- یا مفضل
- بیان
- یا مفضل
- بیان
- یا مفضل
- بیان
- یا مفضل
- إیضاح
- یا مفضل
- بیان
- یا مفضل
- بیان
- یا مفضل
- بیان
- المفضل
- بیان
- یا مفضل
- بیان
- یا مفضل
- تبیان
- یا مفضل
- بیان
- یا مفضل
- توضیح
- یا مفضل
- بیان
- یا مفضل
- قَالَ الْمُفَضَّلُ
- إیضاح
- یا مفضل
- تبیان
- یا مفضل
- بیان
- یا مفضل
- بیان
- یا مفضل
- بیان
- یا مفضل
- بیان
- یا مفضل
- بیان
- قَالَ اَلْمُفَضَّلُ
- إیضاح
- فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ
- بیان
- یا مفضل
- بیان
- انْظُرْ یَا مُفَضَّلُ
- بیان
- فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ
- توضیح
- یا مفضل
- بیان
- المفضل
- بیان
- تَأَمَّلْ یَا مُفَضَّلُ
- توضیح
- قَالَ اَلْمُفَضَّلُ
- بیان
- هَلْ رَأَیْتَ یَا مُفَضَّلُ
- توضیح
- اُنْظُرْ إِلَی الْعَصَافِیرِ
- بیان
- اَلْمَجْلِسُ الثَّالِثُ
- بیان
- یا مفضل
- إیضاح
- فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ
- بیان
- فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ
- بیان
- وَ أُنَبِّهُکَ یَا مُفَضَّلُ
- توضیح
- فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ
- تبیان
- فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ
- بیان
- انْظُرْ یَا مُفَضَّلُ
- تفسیر
- فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ
- بیان
- فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ
- بیان
- فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ
- بیان
- تَأَمَّلْ یَا مُفَضَّلُ
- بیان
- فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ
- توضیح
- فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ
- بیان
- اَلْمَجْلِسُ الرَّابِعُ
- بیان
- وَ اعْلَمْ یَا مُفَضَّلُ
- بیان
- الأخبار
- باب 5 الخبر المروی عن المفضل بن عمر فی التوحید المشتهر بالإهلیلجة
- باب 6 التوحید و نفی الشریک و معنی الواحد و الأحد و الصمد و تفسیر سورة التوحید
- باب 7 عبادة الأصنام و الکواکب و الأشجار و النیرین و علة حدوثها و عقاب من عبدها أو قرب إلیها قربانا
- باب 8 نفی الولد و الصاحبة
- باب 9 النهی عن التفکر فی ذات الله تعالی و الخوض فی مسائل التوحید و إطلاق القول بأنه شیء
- باب 10 أدنی ما یجزی من المعرفة فی التوحید و أنه لا یعرف الله إلا به
- باب 11 الدین الحنیف و الفطرة و صبغة الله و التعریف فی المیثاق
- باب 12 إثبات قدمه تعالی و امتناع الزوال علیه
- باب 13 نفی الجسم و الصورة و التشبیه و الحلول و الاتحاد و أنه لا یدرک بالحواس و الأوهام و العقول و الأفهام
- باب 14 نفی الزمان و المکان و الحرکة و الانتقال عنه تعالی و تأویل الآیات و الأخبار فی ذلک
- فهرست ما فی هذا الجزء
دَارِ الدُّنْیَا وَ کَیْفَ تُحْرِقُ قُلُوبَنَا وَ قَدْ عَقَدَتْ عَلَی أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَمْ کَیْفَ تُحْرِقُ وُجُوهَنَا وَ قَدْ عَفَّرْنَاهَا لَکَ فِی التُّرَابِ (1) أَمْ کَیْفَ تُحْرِقُ أَیْدِیَنَا وَ قَدْ رَفَعْنَاهَا بِالدُّعَاءِ إِلَیْکَ فَیَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ عِبَادِی سَاءَتْ أَعْمَالُکُمْ فِی دَارِ الدُّنْیَا فَجَزَاؤُکُمْ نَارُ جَهَنَّمَ فَیَقُولُونَ یَا رَبَّنَا عَفْوُکَ أَعْظَمُ أَمْ خَطِیئَتُنَا فَیَقُولُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بَلْ عَفْوِی فَیَقُولُونَ رَحْمَتُکَ أَوْسَعُ أَمْ ذُنُوبُنَا فَیَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ بَلْ رَحْمَتِی فَیَقُولُونَ إِقْرَارُنَا بِتَوْحِیدِکَ أَعْظَمُ أَمْ ذُنُوبُنَا فَیَقُولُ تَعَالَی بَلْ إِقْرَارُکُمْ بِتَوْحِیدِی أَعْظَمُ فَیَقُولُونَ یَا رَبَّنَا فَلْیَسَعْنَا عَفْوُکَ وَ رَحْمَتُکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ فَیَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ مَلَائِکَتِی وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحَبَّ إِلَیَّ مِنَ الْمُقِرِّینَ بِتَوْحِیدِی وَ أَنْ لَا إِلَهَ غَیْرِی وَ حَقٌّ عَلَیَّ أَنْ لَا أُصْلِیَ أَهْلَ تَوْحِیدِی أَدْخِلُوا عِبَادِیَ الْجَنَّهَ.
**[ترجمه]توحید، أمالی صدوق: ابن عباس گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: قسم به آن کسی که مرا به حق پیغمبری فرستاده که خدا هرگز هیچ صاحب توحیدی را به آتش دوزخ عذاب نمیفرماید و به درستی که اهل توحید شفاعت می کنند و شفاعت ایشان قبول می شود. بعد از آن حضرت علیه السلام فرمود: چون روز قیامت شود خدای تبارک و تعالی میفرماید که گروهی را که در دار دنیا کردارهای ایشان بد بوده به سوی آتش دوزخ برند پس ایشان عرض می کنند
که ای پروردگار ما چگونه ما را داخل آتش می کنی با آنکه ما در دار دنیا اقرار به یگانگی تو می کردیم و چگونه زبانهای ما را به آتش می سوزانی با آنکه در دار دنیا به یگانگی تو اقرار کرده و چگونه دلهای ما را می سوزانی با آنکه بر ذکر\\"لا إله إلا أنت\\" بسته شده و به آن اعتقاد کرده یا چگونه رویهای ما را می سوزانی با آنکه آنها را از برای تو در خاک مالیده ایم یا چگونه دستهای ما را می سوزانی با آنکه آنها را به دعا به سوی تو برداشته ایم پس خدای عزّ و جلّ می فرماید که ای بندگان من عملهای شما در دار دنیا بد بود و به این سبب جزای شما آتش جهنم است عرض می کنند که ای پروردگار ما عفو و گذشت تو بزرگتر است یا گناه ما؟! خدای عزّ و جلّ می فرماید: بلکه عفو من. عرض می کنند: رحمت تو وسیعتر است یا گناهان ما؟! خدای عزّ و جلّ می فرماید: بلکه رحمت من. عرض می کنند: اقرار ما به توحید تو بزرگتر است یا گناهان ما؟! خدای عزّ و جلّ می فرماید: بلکه اقرار شما به توحید من بزرگتر است.
عرض می کنند: ای پروردگار ما پس باید که عفو و رحمتت که هر چیزی را فرا گرفته ما را فرا گیرد. خدای عزّ و جلّ می فرماید: ای فرشتگان من به عزت و جلال خودم سوگند که هیچ آفریده را نیافریدم که در نزد من محبوبتر باشد از کسانی که از برای من به توحید من اقرار دارند و به اینکه خدایی غیر از من نیست. و سزاوار است بر من که اهل توحیدم را به آتش نسوزانم. بندگان مرا داخل بهشت کنید!. - [1]. التوحید: 29، أمالی صدوق: 243 -
**[ترجمه]
بیان
قوله و حق علی الظاهر أنه اسم أی واجب و لازم علی و یمکن أن یقرأ علی صیغه الماضی المعلوم و المجهول قال الجوهری قال الکسائی یقال حق لک أن تفعل هذا و حققت أن تفعل هذا بمعنی و حق له أن یفعل کذا و هو حقیق به و محقوق به أی خلیق له و حق الشی ء یحق بالکسر أی وجب و قال یقال صلیت الرجل نارا إذا أدخلته النار و جعلته یصلاها فإن ألقیته فیها إلقاء کأنک ترید الإحراق قلت أصلیته بالألف و صلیته تصلیه و قال صلی فلان النار یصلی صلیا احترق.
**[ترجمه]«و حَقٌّ عَلَیّ» ظاهر آن است که اسم باشد؛ یعنی بر من واجب و لازم است. و ممکن است به صورت صیغه ماضی معلوم و مجهول خوانده شود. جوهری به نقل از کسائی می گوید: گفته می شود «حَقٌّ لَکَ أَن تفعل هذا» و «حققت أن تفعل هذا» به یک معنا هستند. و «حق لهم أن یفعل کذا» و «هو حقیق به و محقوق به» یعنی شایسته است برایش. و «حق الشیء یحق» یعنی واجب است. و جوهری گوید: گفته می شود: «صلیت الرجل نارا» وقتی او را داخل آتش کردی و او را طوری قرار دادی که داخلش شود. پس اگر او را ناگهان در آتش انداختی گویی که تو اراده سوزاندن کرده ای می گویی: «أصلیته» و «صلیته تصلیه» و «صلی فلان النار یصلی صلیا» یعنی سوخت.
**[ترجمه]
«2»
ید، التوحید لی، الأمالی للصدوق الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ حَمْدَانَ الْقُشَیْرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عِیسَی الْکِلَابِیِّ عَنْ مُوسَی بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ (2) عَنْ أَبِیهِ
ص: 2